نخودچینخودچی، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 14 روز سن داره

دخی کیوت💗💗(نخودچی من)

یک ارمی و عاشق بی تی اس✨💜:))

یک ماه و 25 روز گذشت.....

سلام عشق مامان و بابا. چقدر روزهای با تو بودن زود میگذرند....... این روزا شما تمام وقت مامانی رو میگیری و من وقت سرخاروندنم ندارم. بیخواب  که بودی.. خوبم که شیر نمیخوردی... بداخلاق و دل دردی هم شدی.الهی قربونت برم که شیطون ترم شدی. از بس بیخوابی کشیدم همش سردرد دارم.باباییتم طفلکی دیر میاد و خیلی خستس .این روزام هوا خیلی گرمه و باباییتم که گرماییه و خیلی اذیت میشه و نمیتونه بهم کمک کنه. نمیدونم دلم خیلی گرفتس.با تمام وجودم دوستت دارم ولی از اینکه دارم هی روز به روز از بابایی دور میشم ناراحتم و خیلی تو روحیه ام تاثیر داره. تو عشق کوچیک منی و بابا عشق بزرگ منه.من دوتاییتونو باهمو شاد میخوام.ولی خیلی سخته شاید دارم افسردگی م...
29 شهريور 1392

سیسمونی دختر طلا.

                                                                                                                                                                                      &nb...
27 شهريور 1392

واکسن 4ماهگی

سلام نازدونه ی مامان. شما به سلامتی 4ماهت تموم شد و دیروز که 26 شهریور بود با باباییت رفتیم برای واکسن. برخلاف همیشه خلوت بود .خداروشکر چون باباییت همیشه مدرسه اش دیر شدههههههههه و عجله دارههههه کلی خوشحال بود بابا تو خونه باهات بازی کرده بود تا من حاضر بشم شنگول شنگول بودی.الهی بمیرم که خبر نداشتی چه میخوایم باهات بکنیم. القصه ساعت 10 رفتیم بهداشت. وزن:6500 قد:65 دورسر:40.5 ماشاالله هزار ماشالله. ولی این ماه خیلی اذیت کردی توبیداری شیر نمیخوردی بیشتر شیرهارو تو خواب خوردی. من با تو چه کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ قبلش بهت قطره استامینوفن داده بودم و 10:15 واکسن زدی یه خانم بداخلاق بود که رات واکسن زد با آدم دعوا داشت .دادمت بغل...
27 شهريور 1392

18شهریور92

همه خونه عمه ناهار دعوت بودیم. خیلی خوش گذشت اون یکی عمه هم مشهد بوده و تازه برگشته بود وکلی هم برات دعا کرده بود. خاله مژگان دو هفته دیگه سام و هیراد و کیان و آوش بدنیا میاره. نی نی اونم طفلکی مثل شما شده نیو فولدررررررررر  دعا کن براش مامانی بسلامتی و راحت زایمان کنه و یه نینیه تپلی و سالم بدنبا بیاره. الهام جونم عروس عمه پریاشو سه روز بعد خاله مژگان بدنیا میاره.ایشاالله اونم بسلامتی فارغ میشه. میشین سه نا نینی. دوتا دخمل یدونه پسر . با پریا همدست بشین نیوفولدرو اذیت کنین شاید آخر هفته بریم مسافرت. بووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس. ...
19 شهريور 1392

مهارتهای سه ماهگیت

صداهای از خودت درمیاری شبیه آغون. کاملا وزن پاهاتو تحمل میکنی.و در حالت خوابیده کف پاهاتم زمین میزاری. دمر که میخوابونمت سرتو بلند نگه میداری و این ور و اون ور رو دید میزنی.ولی اصلا دمر خوابیدنو دوست نداری. دستتو به سمت هرچی نزدیکته دراز میکنی  خیلی دستتو میخوری هردوتاشو با هم با یه ملچ و ملوچ حسابی به قول باباییت مزه مرغ میده . بعدا عکشو برات میزارم. وقتی بهت لبخند میزنم میخندی.کلا دختر خوشرویی هستی .اگه مشکلی نداشته باشی با هر پقی میخندی عزیزم. برای چند ثانیه میتونی چیزی رو تو دستت نگه داری. گوش شیطون کر  دست و پاشم چلاق یه کمی دل درداتم کمتر شده آب دهنتم یه کله داره میرههههههههههه.بخصوص وقتی ما غذا میخوریم ...
18 شهريور 1392